نمي دانم چرا سر نمزني اما لااقل بيت آخر اين شعر را بسرا:
به فكر آسمانم
كه از ستاره خالي است
وشب كه لحظه اي هم
از آسمان جدا نيست
به فكر آن درختم
كه مانده بي جوانه
كلاغ قصه اي كه