سفارش تبلیغ
صبا ویژن

باز هم عشق - دختری تنها

به مردم بیاموز و دانش دیگران را فراگیر، تا دانش خود را استوار کرده و آنچه را که ندانسته ای بدانی . [امام حسن علیه السلام]
 

نویسنده:   مریم(84/3/11 ::  9:21 صبح)

عشق یعنی...

عشق یـعـنی شـادی و ســـرزندگی      عشق یــعنی مـنـتـهـای بـنــدگی

 عشق یـعنی سـوخـتـن ،افــروخـتن     شـیـــوه دریــا دلان آمــوخــتــن      

عشق یـعنی سـوزش پـــروانه هـا      شورش دل ،خون سرخ لاله ها

عشق یـعنی صـوت بـلبـل در بهـار      خــنــده گـُل بــر فــراز شـاخسار

عشق یـعـنی وامـق و عَـذرا شـدن     بهــر صــید دُر سوی در یا شدن

عشـق یـعـنی زنــدگــی را سـاختن      دل بـه مـعــبــود گــرامــی باختن

  عشـق یــعــنی در ره او ســربــدار     عشق یـعنی لـحظه های بی قرار                            
عشق یـعـنـی بــیــسـتون را تاختن      چهــره زیـبـای شـیـریـن ساختن

عشق یعنی همچو مجنون سوختن     راه و رســم عـــاشــقــی آموختن

عشـق یـعـنی یــوسف کنعان شـدن     از زلــیــخا های دون پنهان شدن

عشق یـعـنی جــاودانــی و غــرور      درس مـهــرو عاطفه کردن مرور

 
 

 
 
این متن رو هم از وب لاگ دوست خوبم قندعسل اینجا گذاشتم
 
پیش از اینها فکر می کردم خدا
خانه ای دارد کنار ابرها
مثل قصر پادشاه قصه ها
خشتی از الماس و خشتی از طلا
پایه های برجش از عاج و بلور
بر سر تختی نشته با غرور
ماه ، برق کوچکی از تاج او
هر ستاره، پولکی از تاج او
اطلس پیراهن او، آسمان
نقش روی دامن او ،کهکشان
رعد و برق شب، طنین خنده اش
سیل و طوفان، نعره توفنده اش
دکمه پیراهن او آفتاب
برق تیغ و خنجر او، ماهتاب
هیچ کس از جای او آگاه نیست
هیچ کس را در حضورش راه نیست
پیش از اینها خاطرم دلگیر بود
از خدا ، در ذهنم این تصویر بود
آن خدا بی رحم بود و خشمگین
خانه اش در آسمان، دور از زمین
بود، اما در میان ما نبود
مهربان و ساده و زیبا نبود
در دل او دوستی جایی نداشت
مهربانی هیچ معنایی نداشت
هر چه می پرسیدم، از خود، از خدا
از زمین، از آسمان، از ابرها
رود می گفتند: این کار خداست
پرس و جو از کار او کاری خطاست
هر چه می پرسی، جوابش آتش است
آب اگر خوردی، عذابش آتش است
تا ببندی چشم، کورت می کند
تا شدی نزدیک، دورت می کند
کج گشودی دست، سنگت می کند
کج نهادی پای، لنگت می کند
تا خطا کردی، عذابت می کند
در میان آتش، آبت می کند...
با همین قصه، دلم مشغول بود
خوابهایم، خواب دیو و غول بود
خواب می دیدم که غرق آتشم
در دهان شعله های سرکشم
در دهان ازدهایی خشمگین
بر سرم باران گرز آتشین
محو می شد نعره هایم، بی صدا
در طنین خنده خشم خدا...
نیت من، در نماز و در دعا
ترس بود و وحشت از خشم خدا
هر چه می کردم، همه از ترس بود
مثل از برکردن یک درس بود
مثل تمرین حساب و هندسه
مثل تنبیه مدیر مدرسه
تلخ، مثل خنده ای بی حوصله
سخت، مثل حل صدها مسئله
مثل تکلیف ریاضی سخت بود
مثل صرف فعل ماضی سخت بود
********************

تا که یک شب دست در دست پدر
راه افتادم به قصد یک سفر
در میان راه، در یک روستا
خانه ای دیدیم، خوب و آشنا
زود پرسیدم پدر اینجا کجاست ؟
گفت : اینجا خانه خوب خداست!
گفت: اینجا می شود یک لحظه ماند
گوشه ای خلوت، نمازی ساده خواند
با وضویی، دست و رویی تازه کرد
با دل خود، گفتگوی تازه کرد
گفتمش: پس آن خدای خشمگین
خانه اش اینجاست؟اینجا، در زمین؟
گفت: آری، خانه او بی ریاست
فرشهایش از گلیم و بوریاست
مهربان و ساده و بی کینه است
مثل نوری در دل آیینه است
عادت او نیست خشم و دشمنی
نام او نور و نشانش روشنی
خشم، نامی از نشانیهای اوست
حالتی از مهربانیهای اوست
قهر او از آشتی، شیرین تر است
مثل قهر مهربان مادر است
دوستی را دوست، معنی می دهد
قهر هم با دوست، معنی می دهد
هیچ کس با دشمن خود، قهر نیست
قهری او هم نشان دوستی است...
تازه فهمیدم خدایم، این خداست
این خدای مهربان و آشناست
دوستی، از من به من نزدیکتر
از رگ گردن به من نزدیکتر
آن خدای پیش از این را باد برد
نام او را هم دلم از یاد برد
آن خدا مثل خیال و خواب بود
چون حبابی، نقش روی آب بود
می توانم بعد از این، با این خدا
دوست باشم، دوست، پاک و بی ریا
می توان با این خدا پرواز کرد
سفره دل را برایش باز کرد
می توان درباره گل حرف زد
صاف و ساده مثل بلبل حرف زد
چکه چکه مثل باران راز گفت
با دو قطره، صد هزاران راز گفت
می توان با او صمیمی حرف زد
مثل یاران قدیمی حرف زد
می توان تصنیفی از پرواز خواند
با الفبای سکوت آواز خواند
می توان درباره هر چیز گفت
می توان شعری خیال انگیز گفت
مثل این شعر روان و آشنا:
" پیش از اینها فکر می کردم خدا..."
(بر گرفته از کتاب نامه هایی به خدا)

نوای دلنشین شما ()

موضوعات یادداشت

صفحه اصلی

شناسنامه

ایمیل

کل بازدید:78492

بازدید امروز:103

 

پارسی بلاگ

وبلاگ های فارسی

بخش مدیریت

 

موضوعات وبلاگ

 

لوگوی خودم

باز هم عشق - دختری تنها
 

جستجوی وبلاگ

 :جستجو

با سرعتی باور نکردنی متن
یادداشت‏ها و پیام‏ها را بکاوید!

 

لوگوی دوستان





 

حضور و غیاب

یــــاهـو
 

لینک دوستان

شاعرانه2
الهه ناز
عکسستان
سوگند
وب لاگ تخصصی کامپیوتر
عمو سعید
عشق؟
تک توازنده گیتار عشق
برای تو
زمینی ها
مسافری ازهند
شوکت سازند
 

آوای آشنا

 

اشتراک

 

آرشیو

تابستان 1384
بهار 1384
زمستان 1383

 

طراح قالب

 

. با پارسی بلاگ نویسندگی نوین را آغاز کنید

*
*
*
*
*
*
*
سفارش تبلیغ
صبا ویژن